اون حوری خانم هم که میبینید نشته آخر میز صالحی کوسه، همینطور که مشاهده میکنید طبق معمول لم دادن رو میز و ژست دلش میخواد اومده براشون، همین ژست رو در هر حالتی که باشه بخودش میگیره ، طفلک بهش یاد ندادن چطور باید راست بایسته یا راست بشینه، دقیقا همینشکلی میومد ایستاده لم میداد به میز منشی علوی کش میومد تا جلوی اتاق علوی، روز دعوا هم باز دقیقا همینشکلی ، لم داده بود به میز خرمزاده و داشت باهاش لاس میزد، آخر سر هم همینشکلی لمیده بود به میز و داشت عشوه غمزه میومد و خرمزاده ارووادار کرد که بیاد از اتاقک بیرون و اون فش رکیک رو که در شان خودش بود رو بهم بگه. و آتیش اون دعوا رو فقط با همین لمیدن و کوس خوردندناش افروخت که 2 ساله تمومم نمیشه.عزیزم اینجا اینطوری لمیدی مگه خابگاهه؟ کوستم که مونده زیر میز؟!!!! یه دفعه ای پا میشدی میخوابیدی روی میز که کارت رو راحتتر انجام بدی، حالا رو نصف و نیمه داده من رو 10 ساله بخاطرش بیچاره کردن، کامل میداد تا 50 سال دیگه هم نمیشد بند و بساط فسادشون رو جم کرد. همینطور هم که مشاهده میکنید سایه و سرخاب سفیدابش هم که کامله، چند ساعت رو گریمش وقت میذاره که اینطور با مهارت از کار درمیاد؟ من میگم این جک و جنده ها خودشون رو میکشن تو آرایش کردن که مثلا بگن اونا هم بلدن، نگو خط دهی اصلی از این هرزه بوده، روز کلانتری هم که 2 ساعتی که ما داشتیم جنگ و جدل میکردیم با حیونای پایین، در تعجب بودم که این کشی کجاست که پیداش نیست بعدش که اومد پایین با دیدن پلک و ریمل آبی و گریمی که رو چشاش کرده بود ؛ مشخص شد که کجا بوده و چیکار میکرده؛ 2 ساعت آرایش چشم، 2 ساعتم سرخاب سفیدابش؛ میشه 4 ساعت، 2 ساعتم که دیر میاد سرکار تا لنگ آفتاب ، میشه 6 ساعت، کی وقت میکنه کار بکنه؟ اصلا کار میکنه؟ یا فقط کارش لگد زدن و یونجه خوردن و بلوا بپا کردنه؟ کار دیگه ای که من ازایشون ندیدم، اگه کار خاص دیگه ای هم برای انجام دادن داشت که 2 سال تمام هر روز نمیومد تو طبقات برا کیراشون کیر بیاد. حور و پریه حاجیشه بابا، کاری بکارش نداشته باشید، این عشوه غمزه ها و لم دادنا و گریم کردنا نباشه که کیسه حاجیش خالی میمونه، آفرین ادامه بده بهمین کارات ، نهایتم کسی خواست گیر بهت بده 2 تا لگد بهش میزنی تموم میشه، البته ما که گیر بهت نداده 2 تا لگد زدی، کسی گیر بهت بده چیکارش میکنی حیون؟ پیش پیش کیر تیر و طایفه اش رو میخوری ، زندگیشونو بهم میریزی؟ اوه یادم رفت بپرسم پس کو پیرهن تنگ و تاریکت؟ تو عکس تنت نکردی؟ فکر کنم پیرهنش رو فقط برای من تنش میکرده، نه اینکه تنها نامحرم مجلسشونم من بوده، بقیه که دیگه از محرم هم محرمتر هستن براش. یه عکس دیگه هم از یه سمت دیگه هم میزارم که بدونید ایشون 24 ساعته لمیده تشریف دارن ، فقط به یه دقیقه 2 دقیقه ختم نمیشه کار ایشون، کلا خسته تشریف دارن ایشون، از بس که فعالیت کوسش زیاده، دیگه جونی براش نمیمونه که بتونه درست بشینه یا درست بایسته.
اینم این عکسش که از پشت سر گرفته شده و با توجه به عکس قبلی میشه فهمید که در یک زمان گرفته نشده و اختلاف زمانی بین گرفته شدن این عکس و اون عکس وجود داره، ولی باز ایشون همچنان لمیده تشریف دارن.
و باز هم اگر این عکس رو با عکس اولی مقایسه بکنید و ترتیب نشستنشون رو با عکس اول مقایسه بکنید متوجه میشید که باز اونی که آخر میزه و داره مقنعه اش رو درست میکنه مطمعنا همون صالحی، و اینکه داره با تیموریان دل میده قلوه میگیره هم که دیگه مشخصه ، من از روز اول هم گفتم که تمام کسایی که آتیش این فتنه ارو راه انداختن همشون همه جوره دستشون با هم تو یه کاسه است.اصلا درصدی شک نداشتم که این 6 یا 7 نفری که نقش اول این فتنه ارو داتن بازی میکردن دست همشون با هم تو یه کاسه است که همشون با هم اینطور الو گرفتن و بقیه ارو هم دارن یکی یکی وارد بازی خودشون میکنن.اونقدر تابلو بود که که یک بچه هم میتونست حدس بزنه که قضیه چیه، حالا تو این 2 سال چطور کسایی که باید جواب اعتراض و شکایت من رو میدادن متوجه نشدن، خودش یه علامت سوال خیلی بزرگیه. با دیدن این عکسها هم که دیگه کاملا ثابت میشه که کی با کی بوده و دست همشون با هم تو کدوم کاسه بوده.
این آقای چاق رو هم که کنار علوی مشاهده میکنید، چند روز قبل از دعوا فرستاده بودنش سراغ من تو خیابون مزاحمت ایجاد بکنن و پیشنهاد بدن، ورد و جادوی و اجنه خودش بکنار ، چند تا جادوگر دیگه هم فرستاده بودن بعنوان مثلا عابر اونقدر فوت وجادوگری کردن، فقط از کلافگی دلم میخواست یا موهای خودم رو بکنم یا یه لگد بزنم رو کون هر کدومشون که دلم خنک بشه، بین اونهمه آدم تو خیابون برا من فیلم کثافت کاری اجرا میکنن. مردتیکه عوضی از نزدیکیهای سراه زرتشت همینطور اومد تا خود میدون ولی عصر، خودشم میخواست گورش رو گم بکنه ، دیوس تو گوشش منصرفش میکرد باز دوباره از اول، زر زدنش رو شروع میکرد ،فکر کردن منم جک و جنده های تو جامعه ام که چشم رو کثافتکاریاشون ببندم و چیزی نگم، یه گوهی من بخورد همتون بدم، تا بفهمید مزاحمت یعنی چی؟ از بس به تموم اون جنده های تو جامعه از این پیشنهادا دادن و کشیدنشون رو کیرشون و بعد که مزه اشون بهشون ساخته گذاشتنشون تو کار که هر روز هر روز کیرشون رو بخوردشون بدن، فکر کردن همه باید همونشکلی باشن که جنده های خودشون هستن. بله دیگه وقتی اونهمه جنده به اون راحتی در اختیار شون هست معلوم این جر جده ها هم اینطور بد عادت میشن، فکر میکنن هر چی زن روی زمینه ، همونشکلی هستن که زنای اطرافشون هستن. اینا رو ول بکنی بحال خودشون انتظار دارن یه چیزیم یه دستی بهشون بدیم که افتخار دادن مزاحم بنده بشن، مملکت اسلامیه اینم شخصیت مسئولای مملکت اسلامیه، من که میدونم دردشون همون اوچوز جنده اشونه که دارن این بازیا رو در میارن، خدا میدونه بخاطر اون گاو شیرده چند ساله دارن با آبروی من بازی میکنن و چه بلاهایی که سر من در نیاوردن، کیر علوی و لطفعلیان از بابت اون اوچوزه سوخته بوده که این تپول خان رو فرستادن سراغ من. این هرزه ها رو باید با یه سنگ خاردار اونقدر کوبید تو کون و کوس و سر و سینه هاشون تا تیکه تیکه و خونین و مالین بشن دیگه نتونن خودفروشی کنن و دیوس کوسکش پرورش بدن تو جامعه، ریدن تو زندگی مردم ، بجای جوابگو بودن یه قورت و نیمشونم باقی دست بردار دادناشونم نیستن تازه، هر روز یک کوسکش جدید رو شیر میدن میندازن وسط که هرزگی های خودشون رو پشت این کوسکش بازیا قاییم کنن، بار اول که بجای مواخذه شدن بابت کثافتکاریهایی که کردن،نشستن کولی باز و عشوه غمزه این جنده ها رو گوش دادن، یه لگد میزدن تو دهنشون الان دیگه این همه پر رو بازی در نمیاوردن که به این بهانه برای 100 نفر دیگه هم عشوه غمزه و کولی بازی بیان و بندازن وسط که یه کیر اضافی رو هم خر خودشون کرده باشن. 10 ساله معلوم نیست کی قراره این حرومزاده بازیا تموم بشه، توف بروی همتون بیاد، خسارت رو که سولفیدید میفهمید که بعد از این بخوایین از این کولی بازیا بیایین هر چی عشوه غمزه خرج کردید، همش خواهد پرید گوه میخورید بعد از اون دیگه بخوایین از این غلطا بکنید.
ایشونم که سمت راست نفر اول نشستن، فک و فامیل صالحی هستن، همشونم که فامیلی یه موسسه با هم کار میکنن، همون موسسه که اون قرمز خانم رو گذاشته بودن تو تیزر تبلیغاتیشون و تیموریان هم بهمشون ارادت داره، همون موسسه که مدیراشون و سرپرستاشون همه یا عضو اعضای شوارای جامعه هستن یا جزعی از کارمندا یا فک و فامیلاشون، همینطور هم که مشاهده میکنید اوچوز خانم هم که علت و عامل اصلی این جنایات بر علیه من بوده ؛ نشستن طبق معمول بالای مجلس، نه اینکه سنگین وزن هم هستن، عیارشونم سنگینه.عیار آدم رو با چی میسنجن؟
آخی چه بچه سربزیر و حرف گوش کنی، آفرین آفرین همینطوری که هستی باش که اینام آدمای اینشکلی رو دوست دارن چون بیشتر بکارشون میاد؛ نبینم سرت رو بلند بکنی و زل بزنی تو چشمای اربابت ها، هر چی بهت گفتن ، بگو چشم، سوال جواب اضافیم ممنوع،این پسر عینکیه ارو میگما که پیرهن راه راه و سربزیر و مودب ایستاده ، مثل بچه های تنبل کلاس اول. گربه اش رو سر حجله کشتن،جرات سر بلند کردن نداره،آفرین چه پیرهن خوشگل و نوایهم بتن کرده، بچه خوبی بوده جایزه براش پیرهن نو هم گرفتن. بقیه اشونم معلومه تازه یاد گرفتن گردنشون رو راست نگه دارن، همشونم کارمندای همون موسسه ای هستن که بالا توضیح دادم. این ریش پرفسوری هم خیلی شبیه اون کسی هست که تو ریز اتفاقات توضیح دادم ، تو بیمارستان یکی از کارمندای حسابداریشون یا شاید هم حسابرسشون بود، ولی بهر حال مطمعن هستم که بی ربط به این انگلها نبود، قبل من رفت تو اتاق دکتر و پرش کرد و جادو ریخت که بجای معاینه و تشخیص ، بی ادبی راه بندازه، هستش، بیشتر شبیهه دارکوبه قرمزه، یا بهتره بگیم روباهه قرمز . معنا و اساس کار حسابرسی یعنی ایجاد امنیت و سلامت مالی و حفظ منافع مالی کشور، من نمیدونم این آدمای فاسد و آلوده ارو چطور بهشون اجازه داده میشه وارد اینکار بشن؟ اینهمهمه فساد مالی ، رکود اقتصادی ، علتش اینه که هر فسادی رو توش راه دادن . اون حیونم دقیقا مثل این ریش پرفسوری گذاشته بود و نگاه هیزی داشت، اینکه با اینا در ارتباط بوده شک ندارم، ولی چه ربطی به دفتر رهبری داشت که کارمندای اونجا من رو هدایت کردن به این بیمارستان نمیدونم، یه خانومی بود که با گزارش همینا مثل وحشیا اومده بودن که مثلا من رو ببرن، به چه جرمی نمیدونم؛ ولی بنظرم کارمندای اونجا که قبلا قبل از دعوای تو جامعه هم من باهاشون صحبت کرده بودم و تقریبا میدونستن قضیه چیه مانع شدن، چی بهشون گزارش کرده بودن که یهو مثل این مامورا ریختن تو دفتر و بعد یهو آروم شدنو در نهایت هم موقع رفتن تو کوچه گفتن که برم به این بیمارستان، آدمای اینا تو دفتر رهبری؟؟؟ مگه خاله بازیه؟ حالا خوبه چند تا آدم با تجربه و فهمیده هم اونجا بودن؛ وگرنه معلوم نبود اون چند تا جون بی تجربه با چند دروغ و توهم اینا چه برخوردی میخواستن با من بکنن.تازه به دوران رسیده ها چند تا آشنا جا دادن تو این ارگانهای اصلی فکر کردن کل ایران رو دیگه دادن دست اینا دیگه، میگم ای حخا تو ماهواره تو همون سالهاتی 84 به بعد هی توهم میزد من دارم با هواپیما میام میشینم تو وسط میدون آزادی، نگو همینا ، هی چراغ قرمز براشون میفرستادن که مثلا یه نیرو از خودشون رو هم تو فلان مرکز جا کردن،اونم اونجا گور میگرفته که دارن براش جا باز میکنن، دیگه خبر نداشته، ادمای چشم و گوش باز تو این مملکت زیادن، با جا کردن چند تا جون احمق و گوش بفرمان که اسمشونم گذاشتن جوانان جویای نام تو اینور و اونور هیچ گوهی نمیتونن بخورن. در ضمن همین آدم تو عکسا خیلی دور و بر این اوچوز خانوم بوده، چه نسبتی باهاش داره که داره سنگش رو بسینه میزنه؟ فقط میخوام ازش بپرسم این اوچوزه وقتی میره دکتره چیکارش میکنن که عقده ای بازی ایشو میخواستن سر من در بیارم. من که تو عمرم همچین بی احترامی از کسی ندیده بودم ولی اینطور که بنظر میاد تو دهات و فرهنگ خانوادگی اینا این مسائل خیلی عادی و جا افتاده است، بله دیگه همچین اوچوزی جلوی هر کی بخوابه خود بخود حالو احوالشم متحول میشه، دکترا که گناهی ندارن، خودتونم تو جامعه کلا بخاطرش متحول شدید، پس دست و پاتو جم کن خودت رو بیشتر از این رسوا نکن . که بدتر از ایناش رو نشنوی. بی فرهنگه بی شعور فاسد.